میدان ادلب و بازیگران آن؛ ادلب به ایستگاه پایانی سوداهای کشورهای خارجی مبدل می شود؟
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۷۱۳۹۹
خبرگزاری میزان- استان ادلب در سوریه به عنوان آخرین پناهگاه گروه های تروریستی در این کشور، شمارش معکوس حیات آنان را آغاز کرده است. تاریخ انتشار: 07:00 - 06 فروردين 1399 - کد خبر: ۶۰۵۷۶۱ به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان؛ استان «ادلب»، آخرین پناهگاه بقایای تروریستها در سوریه در نزدیکی مرز مشترک با ترکیه که این روزها به مرکز ثقل تحولات منطقهای تبدیل شده، در آستانه آزاد و پاکسازی از وجود تروریستها همچنان با موانعی در مسیر تحقق این مهم مواجه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شمارش معکوس حیات گروه های تروریستی در ادلب با پیشروی تقریبا ۱۰۰۰ کیلومتری ارتش سوریه در حومه این استان در هفتههای اخیر، سرعت بیشتری یافته و به موازات آن بر تلاشهای حامیان گروههای تروریستی برای حفاظت از آنها دوچندان کرده است. تحولات و درگیریهای اخیر در ادلب توانست چهره بازیگران اصلی و کلیدی این میدان نبرد را آشکار و ابهامهای موجود در مورد نیات و اهداف آنا را از بیخ و بن بزداید.
پیش از معرفی بازیگران اصلی میدان نبرد در ادلب و تشریح خواستهها و مواضعشان باید دلیل اصلی اهمیت این استان را به خوبی درک کنیم. پاسخ به سوال "ادلب، گره کور جنگ سوریه که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، به رغم حضور گروههای تروریستی در آن، چرا برای بازیگران نقش آفرین خارجی در این معادله اهمیت دارد؟ " میتواند تا حد زیادی اهمیت آن را روشن کند.
موقعیت ژئوپلتیک ادلب عمدهترین دلیل اهمیت این استان سوریه است. عبور بزرگراه استراتژیک «ام ۵» که ترکیه، سوریه و اردن را بهم پیوند میدهد، همسایگی ادلب با استان «لاذقیه» به عنوان قلعه امن حکومت سوریه و محل استقرار پایگاه هوایی «الحمیمیم» و استانهای «حماه» و «حلب»، وجود منابع و ذخایر طبیعی در ادلب و البته نقش تاثیرگذار آن در به راه افتادن موج جدیدی از پناهجویان به سوی ترکیه و اروپا از دیگر دلایل اهمیت این استان هستند.
اکنون میتوان به معرفی بازیگران خارجی، اهداف و چشم انداز آینده رویکردهایشان در ادلب سخن گفت. بازیگران عمده در تحولات ادلب را میتوان به این ترتیب نام برد:
- روسیه: بازیگر کلیدی ادلب که در دو شکل دیپلماتیک و نظامی حضور فعالی در تحولات سوریه و ادلب بازی کرده و همچنان تلاش دارد تا از مانع تراشیهای کشورها و سازمانهای خارجی در مسیر آزاد و پاکسازی ادلب جلوگیری کند، همگامیهای متعددی با ایران در راستای پایان دادن به تنشها و جنگ سوریه و البته پایان حیات تروریسم در این کشور داشته است. مسکو در تلاش است تا ضمن حمایت از مردم سوریه، خشونت و تروریسم ۱۰ ساله در این کشور که از بطن حمایت غربیها و بازیگران غربگرای منطقه پدید آمده را از چهره سوریه بزداید.
در تشریح چشم انداز رویکرد این کشور نیز باید تاکید کنیم که پایبندی مسکو به حل بحران ادلب از طریق برگزاری مذاکرات دو یا چندجانبه با ترکیه که تاکنون به امضای توافق آتش بس در این استان منجر شده، احتمالا به حل بحران ادلب با کمترین هزینه انسانی منجر شود. بیشتر بخوانید: اهمیت نشست تهران در سرنوشت ادلب
- ترکیه: تحولات اخیر در دو عرصه میدانی و سیاسی سوریه با نقش آفرینی ترکیه رقم میخورند. ترکیه که با ادعای مبارزه با تروریسم و حل بحران پناهجویی به شمال شرقی سوریه تجاوز نظامی کرده، در هفته ها و ماههای اخیر کاروانهای متعدد نظامی به سوی ادلب گسیل کرده و پستهای دیده بانی متعددی را در منطقه تاسیس کرده است.
حمایت تسلیحاتی و لجستیکی از گروه های تروریستی در هفته ها و ماههای اخیر به جزء لاینفکی از تلاشهای ارضی و سیاسی ترکیه و شخص «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور این کشور مبدل شده است. آنکارا در این مسیر تا جایی پیش رفته که از واشنگتن برای استقرار سامانههای پاتریوت درخواست کمک کرده تا بتواند مانع پیشروی ارتش سوریه در ادلب شود. آنکارا در مسیر دستیابی به اهداف خود و قربانی کردن زنان و کودکان، از ابزارهای ارتش، دیپلماسی تهدید و ارعاب، تجاوز نظامی و حمایت گسترده از گروههای تروریستی بهره میبرد.
مواجهه ترکیه با بحران اقتصادی ناشی از رکود رشد اقتصادی جهانی، بحران شیوع کرونا و آسیبهای ناشی از آن به صنعت گردشگری، مشغول شدن در جنگ خارجی دیگری در لیبی و البته ناکامی در دست یافتن به اهداف اعلان شده که منجر به تخریب پرستیژ آنکارا در دو عرصه داخلی و خارجی شد، مجبور به عقب نشینی از مواضع رادیکال خود در مورد ادلب، شود.
- آمریکا: وعده های «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا مبنی بر پایان دادن به «جنگهای احمقانه» در غرب آسیا در نهایت منجر به آشکار شدن اهداف این کشور در سوریه شد؛ نفت و حمایت از رژیم صهیونیستی. آمریکا که تاکنون بارها از طرق نظامی و فشارهای سیاسی و تحریمی، تلاش کرده، دولت قانونی سوریه را تضعیف کند در نهایت خواسته اش را از حضور نظامی در این کشور با انتقال نظامیانش به مناطق نفت خیز سوریه نمایان ساخت.
حفاظت از رژیم صهیونیستی، جاه طلبیهای منطقه ای و نفت تا جایی برای واشنگتن اهمیت دارد که در میانه تنشهای با ترکیه بر سر سامانه اس ۴۰۰، علاوه بر خروج از شمال شرق سوریه راه را برای تجاوز نظامی ترکیه باز کرد، با تبعیت از سیاست یکی به نعل و یکی به میخ با درخواست ترکیه برای استقرار سامانههای پاتریوت مخالفت نکرده است.
اما تنها آینده قابل پیش بینی و مورد انتظار برای ادلب، پایان حیات تروریستها در این استان زیر سایه تلاشهای دیپلماتیکی است که ایران و روسیه بر آن تاکید دارند.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: سوریه سوریه ادلب گروه های تروریستی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۷۱۳۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسکو در بزنگاه تصمیم درباره اردوغان
اگر اردوغان و ترکیه همواره با دلالی در سیاست خارجی، موقعیت خود را پیش بردهاند، پوتین و روسیه نباید در سراب یک توهم تحققناپذیر یا سیاست مرحلهای، خوراک سیاستهای ترکیه میشدند.
به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: در کمتر از ربع قرن که اردوغان و حزب رفاه بر ترکیه حاکم شدهاند، کیش شخصیت وی در سیاست خارجی ترکیه برجستهتر از قبل تجلی یافته است. اگرچه در ظاهر اینگونه است که ترکیه در مقابل برخی سیاستهای غربی گردنکشی کرده و در ۲۰۰۴ به نیروهای امریکایی برای حمله و اشغال عراق اجازه عبور نداده، ولی به تدریج روشن شد که رویای امپراتوریخواهی اردوغان و عثمانیگری وی که عمدتاً دارای شاخصهای منافع شخصی است، جوهره رفتارهای سیاست خارجی ترکیه بوده است. جنگ تروریستی نیابتی در سوریه هم تأکید دیگری از این رفتار است و رقابت در جایگاه محوری اداره جنگ ویرانگر تروریستی با عربستان و امارات یا بعدها با مصر، یکباره افول و دشواری و چالشهای حکمرانی در ترکیه را نشان داد.
نگاه امریکا به دیگر بازیگران خرد منطقهای برای ریز پروژههای غرب آسیا، اردوغان را در بازی پیچیدهای قرار داد تا همزمان و ضمن حفظ بنیانهای روابط با صهیونیستها و امریکا و غرب، بازی با روسیه را به عنوان متعادلکننده فشارها شروع کند. اردوغان با ساقط کردن هواپیمای روسی در شمال غرب سوریه و ترور سفیر روسیه در استانبول، با انعطاف مقابل پوتین و عذرخواهی از روسیه، روابط پرشتاب با روسیه به ثمره مناسبات تجاری قریب ۷ میلیارد دلاری رسید. روسیه و پوتین وسوسه بیطرف کردن ترکیه در ضلع جنوبی خاک خود با ناتو را داشتند. اردوغان نیز برای مقابله با فشارهای اقتصادی غرب و صهیونیسم بینالملل و کشورهای عربی، پیوندهای همکاری در انرژی، روابط بانکی، تجاری و سیاسی و گاه امنیتی را قوت بخشید. اگر اردوغان و ترکیه همواره با دلالی در سیاست خارجی، موقعیت خود را پیش بردهاند، پوتین و روسیه نباید در سراب یک توهم تحققناپذیر یا سیاست مرحلهای، خوراک سیاستهای ترکیه میشدند.
ترکیه در جنگ اوکراین به جز پیوندهای ناشی از عضویت در ناتو و پیوند ریشههای حکمرانی ترکیه با غرب یا آنچه از دلبستگی و تعهدات به صهیونیسم جهانی راجع به اردوغان گفته میشود، با نگاه تاریخی به ترکهای کریمه، به سیطره روسها بر جزیره کریمه مشکل دارد و همانگونه که در توهم تاریخی عثمانیگری دنبال بخش بزرگی از عراق است، به بهانه ترکمنها و پ. ک. ک، هم در عراق مداخله میکند و هم سهم بزرگی از تجارت یا سرقت نفت شمال عراق و ارسال به اسرائیل را سامان میدهد و به دنبال سهم خواهی از تحولات ناشی از جنگ روسیه و غرب در اوکراین است و نوای ترکهای کریمه را هر از گاهی مطرح میکند. اردوغان میداند که دایرهای از یهودیان وفادار به پوتین، مأموریت دور زدن تحریمهای مالی و بانکی غربی برای روسیه را به عهده دارند و در بازرگانی تجار نیز، بخشی از تکیهگاه مالی و بانکی تجار و طرفهای رسمی روسیه از طریق ترکیه است و با همین ارزیابی اکنون سختگیری در مسائل بانکی و مالی و مسدود کردن حسابهای مالی روسیه و تجار روس را آغاز کرده و با عزم جدیدی وارد معرکه اوکراین شده و هماهنگ با خیز ناتو برای نقشآفرینی علنی در جنگ اوکراین، ترکیه هم که مهمترین پتانسیل نیروی زمینی ناتو است، چراغ سبز خود را با قرارداد ساخت پهپادهای بیرقدار در اوکراین نشان داده است و سیطره روسیه بر کریمه را نمیپذیرد. او بر یکپارچگی اوکراین در حالی تأکید میکند که غربیها پذیرفتهاند بخشی از اوکراین را باید به روسها واگذار کنند.
شاید مواضع تند اخیر ترکیه و اردوغان در قفقاز نیز که روسیه را مشغول در تنش جدید با غرب میبیند، کارت فشار جدید اردوغان علیه پوتین و روسیه قلمداد شود. با اینکه روسها در سوریه در قبال ترکیه نرمش و خامی نشان دادند و نسبت به دستاندازی ارضی ترکیه اغماض نمودهاند، ولی اکنون روشن شده است که ترکها در آستانه، ژست صلح و ثباتسازی در سوریه دارند، ولی همزمان بر سیاست توسعهطلبی ارضی و توهم تاریخی و عثمانیگری اصرار دارند و این رفتار ترکیه در قبال روسیه در لیبی و غرب آفریقا هم در حال افزایش است.
ترکیه همین روابط پیشرفته با روسیه را دستمایه چانه زنی با غرب قرار داده و در پایان یک ماراتن چندین ساله موافقت کنگره در مورد جنگندههای اف ۱۶ امریکایی را دریافت کردهاند. البته این رفتار ترکها فقط به روابط با روسیه اختصاص ندارد و در بیش از هفت ماه جنگ وحشیانه صهیونیستها و جنایات آنها در غزه، هم ساکت و منفعل بودند و هم بخش مهمی از نیازمندیهای گوناگون انرژی و مواد غذایی و فولاد را به بنادر صهیونیستی در مدیترانه رساندهاند، ولی اکنون که کار اسرائیل به نهایت خود نزدیک شده و پس از پرچمداری ایران با وعده صادق در غزه و فلسطین مانورهای سیاسی ترکیه نیز پررنگ شده است و برای امید بخشیدن به پروژه امریکایی برای پس از جنگ در غزه، دنبال نقشآفرینی و گرهگشایی است، ولی علیه اسرائیل هم شعار میدهد.
شکافهای روسی-ترکی، به پروژه سپر هوایی اروپایی در مقابل روسیه و مشارکت ترکیه در این پروژه و عضویت سوئد و فنلاند در ناتو و امتیازخواهی ترکیه برای موافقت و همراهی، که پیام ضد امنیتی روشنی برای روسیه و پوتین در بر داشت، گسترش یافته است. به هر حال اردوغان باید در سال آینده به استقبال انتخابات ریاستی برود و زنگ خطر انتخابات پارلمانی و ناکامی اردوغان و حزب رفاه در آن و پیچیدهتر شدن اوضاع اقتصادی ترکیه، که در تاریخ ترکیه بیسابقه است و میتواند یک پایان غم انگیز برای اردوغان و حزب حاکم باشد، توجیه روشنی در سیاستهای سینوسی ترکیه ارزیابی میشود، ولی روسیه را در یک نقطه عطف در تحولات جنگ اوکراین به منازعه راهبردی با غرب و امریکا، با چالش روبهرو میکند. شاید تعویق معنادار سفر پوتین به ترکیه، یک تأمل دیرهنگام در سیاست خارجی روسیه در قبال ترکیه باشد که در انتخابهای سیاست خارجی گامهای سست را تکرار نکند.